کتاب شهریار در 26 فصل تنظیم شده است. دو فصل اول کتاب دربارهی «پادشاهیهای جدید» است. فصلهای سوم تا پنجم به «شهریاریهای پیوندی» میپردازد. منظور از شهریار پیوندی این است که مردم سرزمینی به امید زندگی بهتر، به کمک حاکم کشور دیگری فرمانروای خود را سرنگون کنند.
«حکومتهای کاملا نوبنیاد» موضوع فصلهای شش تا نُه کتاب است. فصلهای دهم و یازدهم به ترتیب دربارهی «ارزیابی قدرت شهریاریها» و «شهریاری دینی» نوشته شدهاند. ماکیاولی نظرات خود درباره «دفاع و ارتش» را در فصلهای دوازدهم و سیزدهم آورده است.
«کیفیتهای یک شهریار» عنوان فصلهای چهاردهم تا نوزدهم کتاب است و در اصل ماکیاولی ملزومات حکومتداری را به سیاستمداران آموزش میدهد. پنج فصل بعدی کتاب نیز درباره «ملاحظهگرا بودن شهریار» نوشته شده است و راه و رسم برخورد فرمانروایان با مردم و نزدیکان خود را شرح میدهد، در قسمتی علت سقوط پادشاهان را شرح میدهد و در انتها نیز درباره تاثیر بخت و شانس در حکومتداری صحبت میکند.
در فصل پایانی کتاب هم ماکیاولی به دنبال ناجی برای کشورش میگردد و آن ناجی را «لورنزو مدیچی» میداند: «بوی گند این سروری بربران ما همه را میآزارد. پس بادا که خاندان ارجمند شما با آن دلبری و امیدهایی که از آرمانهای بر حق میآید این کار را بر گردن گیرد، تا که زیر پرچم شما، میهنمان سرافراز شود.»
برای فرستادن دیدگاه، باید وارد شده باشید.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.